۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

واحه يک: دوباره از همان خيابان‌، اما اين بار نمی‌دويم. فقط قدم می‌زنيم و خوب نگاه می‌کنيم!

    ديباچه

 «نامه به پدر». فرانتس کافکا. می‌توانی ترجمه کتاب از فرامرز بهزاد و چاپ انتشارات خوارزمی را دانلود کنی یا اگر هنوز دلت کتاب می‌خواهد می‌توانی سراغ انتشارات نگاه بروی و همین کتاب را با ترجمه الهام دارچینیان به قیمت دو هزار و پانصد تومن بخری. از قیمت کتاب عکس بگیر و یادگاری نگه دار.

خرده روايت

 ناتاليا گينزبورگ کتابی دارد به نام «فضيلت‌های ناچيز». او در جايی از همين کتاب می‌گويد:
 «فضيلت‌های ناچيز هيچ خطر مادی در بر ندارد. بلکه برعکس، منافع را حفظ می‌کند.»
ظاهراً هم راست می گويد. چون اگر به نشر هرمس بروی، می‌توانی چاپ چهارم کتاب را با ترجمه محسن ابراهيم و با قيمت هزار و هشتصد تومن بخری. 
خرده روايت اين برنامه، بخشهايی از نوشته «او و من» بود که می‌توانی در همين کتاب دنبالش بگردی.

داستان

 «... زندگی را همانجا یاد گرفتم، توی گل فروشی. دسته گل‌های كوچك برای همسران و دسته گل‌های بزرگ برای معشوقه‌ها ...» 
اينها را آنا گاوالدا می‌گويد. نويسنده کتاب «دوست داشتم کسی جايی منتظرم باشد» که نشر قطره آن را را با ترجمه الهام دارچينيان به چاپ رسانده. برای اين برنامه، داستان «اين مرد و زن» از اين کتاب انتخاب شده.

شعر

 «فاصله‌ها» را شنیدی؟ 
برو سراغ دوزبانه‌های انتشارات هرمس، اين شعر را در کتاب «هم‌چون طبیعتی بی‌جان» از زیگرید کروزه شاعر آلمانی بخوان.




طرح روی جلد از بت هکل